داستان هایی "کوتاه" برای پیمودن راهی "بلند"

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

عنوان با خودتون! (:

داشت دفتر مشقش را جمع می کرد. چشمش افتاد به روزنامه ای که مادر روی آن برای همسایه ها سبزی پاک کرده بود

تیترش یک "سه" بود با بینهایت "صفر"جلوش(اختلاس سه هزار میلیاردی)

عدد "سه" ناگهان او را از جا پراند

- بابا، پس فردا با بچه های مدرسه می برنمون اردو سه هزار تومن می دی؟

بابا سرش را بلند نکرد

باصدایی آرام گفت: فردا یه کم بیشتر مسافر می برم، سه هزار تومن هم به تو میدم!

با وعده شیرین بابا خوابید.

صبح زود، رفت کنارپنجره

پرده را کنار زد

باران ریزو تندی می بارید

قطره های باران برای رسیدن به زمین مسابقه گذاشته بودند

بند دلش پاره شد:

آخه توی این بارونکه مسافر سوار موتور بابام نمی شه

اشک توی چشمهایش حلقه زد. از پشت پنجره آمد کنار.

یک قطره اشک از روی صورتش چکید روی یکی از بینهایت "صفر"هایی که جلوی عدد"سه" رژه می رفتند



این اهنگ محشره واقعا خیلی ارام بخشه بشنوید و نظرتون رو بگید لطفا(:


بشنویم

دسته بندی :
 پندآموز زیبا و خواندنی عاشقانه حکایت

دیدگاه ها [ ۱۴ ]

آهنگش خیلی خوب بود فقط یه چیزی....صداش؟!:(
خیلی ممنون(:
صداش چشه
حسین مداحی
چقدر تلخ
اهوم خیلی
💖 miss fatemeh 💖
چقدر بد که پول خودش فکر میکرد...نه به خیس شدن پدرش...
آهنگ زیبایی بود :)
اهوم(: ولی خب بچه است دیگه
خعلی ممنون(:
♥️ っ◔◡◔)っ ♥️ mohammad)
:(
حس میکنم صداش بیش از حد تو دماغیه...یکمی مثل اوناس که بیماری خاصی دارن...خوانندش کیه؟!
اره خب خواننده بیماری خواصی داره 
اسمش فاطمه هست و اسم اهنگ همه ی دردامو میدونه
از تو اینستگرام پیداش کردم (:
بهار پاتریکیان D:
چقدر تلخ بود ..
ع 😃
پاتریک کجای تو😊
وبلاگ جدید نزدی ؟!
اهوم):

**مهتاب **
خیلی اهنگ قشنگیه
من کلیپش رو هم دیدم
همراه با تصاویر خود فاطمه بی نظیره
اهوم(:
ع کلیپش هم هست^^
پس لازم شد برم فیلم رو دانلود کنم^^
گوش داده بودم آهنگه فوق العاده:))))
من که اهنگ رو از دیروز همش با هندزفری دارم میشنوم(:
ما جــــــــღــــــدہツ
😞
(:
دلم گرفت :(
ببخشید):
آهاااان عاخی:(
):
تا باشه از این سه هزار میلیاردی ها...
اهوم):
خورشید بانو
چون محیط کارم نشد اهنگ و گوش بدم این داستان و بارها خوندم و هر بار قلبم به شدت دفعه اول شکسته
اوه!
ببخشید من نمیخواستم دلتون بشکنه):
فقط خواستم از داستان لذت ببرید(:
امیدوارم که هیچوقت دلتون نشکنه(:
خورشید بانو
رسالت همه داستان ها این نیست ازش لذت ببری از خیلی ها فقط باید با یه غم یه درس بزرگ بگیری
(:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی