داستان هایی "کوتاه" برای پیمودن راهی "بلند"

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

عاشق که بر نمی گردد! (کورورش کبیر)

دختری به کورش کبیر گفت: من عاشق شما هستم. کورش به او گفت: لیاقت تو برادر من است که از من زیبا تر است و پشت سرت ایستاده است.

دختر برگشت و کسی‌ را پشت سر خود ندید. کورش به او گفت اگر عاشق بودی، پشت سرت را نگاه نمی‌‌کردی.

دیدگاه ها [ ۷ ]

یادش بخیر ازاین داستان خاطره دارم /:

ننم برام تعریف کرد:))
آورییین(:

آوریییییییییییین(:
Che ziba:::)))mer30
خواهش(:
ایول به کوروش
راستی یه انتقاد.غلط املایی زیاد داشتی.

(:

+مرسی از انتقادتون(:چشم تو پست های بعدی سعی میکنم که دیگه غلط املایی نباشه(:
از بس حرف های اینو اون رو به اسم کوروش کبیر خوندم که اصلا نمیتونم هیچ چیزی درباره اش باور کنم
خب شاید بعضیاشون رو ساختگی باشن😃ولی داستان هایی از بخشش و عظمت او ساختگی نبود
البته ربطی نداره.چون دخترا اصولا فضول وکنجکاون:))
اهوم(:
It's awesome to go to see this web site and reading
the views of all mates regarding this post, while I am also keen of getting know-how.
you are truly a just right webmaster. The website loading speed is incredible.
It seems that you're doing any unique trick. In addition, The contents are
masterpiece. you have performed a magnificent activity on this
matter!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">