داستان هایی "کوتاه" برای پیمودن راهی "بلند"

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

عمو نفتی

عمو نفتی

یکی از بزرگان میگفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.

یک روز مرا دید و گفت: سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟

گفتم: بله!

گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است!

من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟

گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی. همه اهل محل همینطور بودند. هرکس خانه اش گازکشی میشود، دیگر سلام علیک او تغییر میکند…

از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت میداد. عوض اینکه بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد.

سی سال او را با اخلاق خوب تحویل گرفتم. خیال میکردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم.

یادمان باشد، سلام مان بوی نیاز ندهد!

دسته بندی :
 پندآموز زیبا و خواندنی
برچسب ها :
عمو نفتی نفت

دیدگاه ها [ ۶ ]

رسانه بلند
خانه
درباره ما
تماس با ما
ثبت تبلیغات
خبر - برجام برای کسانی که می‌گفتند چرا این‌ همه «مرگ بر آمریکا» می‌گویید تجربه شد


کپی با ذکر نام سایت مجاز است .
چی شد؟😃
دلم تنگ شده بود :))
خوبی؟:)

+داستان قشنگگگگگگگگگ
اوخی😃
سلام😊
خعلی ممنون تو چطوری خوبی😃
خعلی ممنون 😃
👒فیـــــروزه بانـــــو👒 :)
مراقب باشیم
سلاممان بوی نفت ندهد..👍😞
چشم😃
اهوم برسر نیاز سلام نکنیم😞
آفرین! بسیار خوب :)
خعلی ممنون😃
سلام که سهله!! حرفها..نگاه..رفتار..وکلا همه چی:)))
فهلا از سلام شروع میکنیم😃
آورین .... دقیقا
خعلی ممنون😃
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی