داستان هایی "کوتاه" برای پیمودن راهی "بلند"

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

  • /

    خانه ی داستان

پلاسکو!

بسـ(:ـم الرب

پلاسکو

انگار که پلاسکوی ۵۴ ساله تحمل به دوش کشیدن این همه بار روی دوشش را دیگر نداشت، آتش گرفت و آتش انداخت به جان تهران، فرو ریخت و این بارِ روی دوشش را آوار کرد بر روی عده‌ای قهرمان فداکار بی‌نام و نشان، نه بر روی عده‌ای با نام و نشان بی‌خیال و نه روی مردمانی که فیلم‌هایشان مهم‌تر از قهرمان‌هایشان بود!

چهره‌ی تهران زخمی شد، قلب مردم پر از غم شد، اما خدا صبر دهد قلب خانواده‌ی آتش‌نشانان قهرمان و فداکارمان را؛ دوستانشان را که آخرین لحظات را در کنار هم بودند.

۳۰ دی ماه در یادها می‌ماند نه به خاطر فرو ریختن پلاسکوی پیر، بلکه به‌خاطر فداکاری‌های آتش‌نشان‌های بی‌نام و نشان و بی‌ادعایمان.


دسته بندی :
 زیبا و خواندنی عاشقانه حکایت

دیدگاه ها [ ۷ ]

روحشون شاد. ولی از این اتفاق ها تا دلتون بخواد تو کشور ما روی میده.
تصادف های هر ساعته و هر روزه هم دست کمی از این حادثه نداره.
):
اهوم):
خدا بیامرزتشون
🌹
💖 miss fatemeh 💖
روحشون شاد...
خدا نگذره از اونایی که داشتن فیلم میکردن...
کاش ساختمون رو سر اونا خراب میشد...
🌹
کاش):
چی بگم :(
روحشون شاد ..
🌹
مجله ویترینو
بهرتین جمله ممکن ، برای بی فرهنگی و گوسفند بودن مردمانمان ...
پلاسکو فرو ریخت و این بارِ روی دوشش را آوار کرد بر روی عده‌ای قهرمان فداکار بی‌نام و نشان، نه بر روی عده‌ای با نام و نشان بی‌خیال و نه روی مردمانی که فیلم‌هایشان مهم‌تر از قهرمان‌هایشان بود ...


زیبا فرمودید🌷
😭😭😭😭😭😢😢
🌷
انا الا و انا الیه راجعون
بازگشت همه به سوی اوست
اهوم):
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی